بیداری اسلامیدر سال 2011 م افزون بر پیامدهای بسیار عمیق بر معادلات منطقهای و فرامنطقهای، منافع بازیگرانش ازجمله آمریکا را با چالش مواجه کرد. ازاینرو آمریکا درصدد کنترل و مدیریت این تحولات در راستای منافع راهبردی خود برآمد. پرسش اصلی مقاله حاضر با استفاده از رویکرد تحلیلی، گونهشناسی راهبردهای آمریکا در مواجهه با بیداری اسلامی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که آمریکا علیرغم اتخاذ الگوی رفتاری محتاطانه در ابتدای این تحولات، در ادامه تنوعی از راهبردهای نرم (با هدف حفظ وضع موجود) مانند مصادره بیداری اسلامی، تغییر هویت آن، ارائه مدل لیبرال ـ دموکراسی و معرفی الگوی بدیل (ترکیه) را اتخاذ کرده است. راهبردهای سخت نیز (با هدف تغییر وضع موجود) مانند مداخله نظامی بشردوستانه، کنترل نیابتی و شبیهسازی نافرمانی مدنی، از سوی این کشور اعمال گردید که هدف اساسی، تأمین منافع راهبردی برای آمریکا بوده است.
Seyyed Aliasgha R M, Mohammad S, Hosein A. Cultural, Theoretical and Structural Necessities
for Islamic-Iranian Civilization
. Scientific Quarterly Journal of Islamic Revolution Studies 2018; 15 (52) :27-50 URL: http://enghelab.maaref.ac.ir/article-1-776-fa.html
میرخلیلی سیدعلی اصغر، ستوده محمد، ارجینی حسین. گونهشناسی راهبردهای آمریکا در مواجهه با بیداری اسلامی. فصلنامه علمی مطالعات انقلاب اسلامی. 1397; 15 (52) :27-50