پیروزی انقلاب اسلامی، ضعف و ناکارآمدی نظریههای انقلاب در غرب را آشکار کرد. این ناکارآمدی علاوه بر ماهیت متفاوت انقلاب اسلامی، به اصول و مبانی علوم انسانی غرب برمیگردد. تئوریپردازان غربی با تبعیّت از مبانی علوم انسانی غرب، یعنی تعیّنگرایی، عقلگرایی، عملگرایی، عرفیگرایی و اروپامحوری، بهبررسی و تحلیل انقلابی پرداختند که در قالب تنگ و محدودکننده این تئوریها نمیگنجید. بهعبارت دیگر انقلاب اسلامی ناکارآمدی این اصول و نظریهپردازی را آشکار کرد. بنابراین، مقاله ضمن بررسی اصول و مبانی نظریهپردازی انقلاب در غرب با ارائه مصادیق، مدعی است که برای تحلیل مناسب انقلاب اسلامی نیاز به علم بومی است، علمی که با مبانی نظام ارزشی و فرهنگی ما سازگار باشد.