طرح مصلحت نظام سیاسی، پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در برخی ساحتها موجب تحول فقه سیاسی شیعه شد. دراین نوشته کوشیدهایم تا با بررسی جایگاه مصلحت در فقه سیاسی شیعه و با توجه بهامکان فهم برخی از مصالح و مفاسد و ساحت کارآمدی و ابزاری آن برای ادارۀ جامعه و اجرای احکام و آموزههای دین، نقش آنرا در دگرگونی این دانش، نشان دهیم. لذا این نکته را مورد تأکید قرار دادیم که با توجه بهنقش مصلحت در اموری مانند گذر از نگاه محدود بهنگرش کلان؛ بروز کارآمدی فقه سیاسی؛ کاربردی شدن احکام حکومتی و توسعۀ قلمرو مسایل فقه سیاسی؛ این اصل، توانسته است این دانش را دچار برخی تحولها سازد و از آنجا که این تحول بر اساس روش اجتهاد سامان یافته، تحولی اصیل است.