یکی از مهمترین کارویژههای سیاست، فهم ادبیات حاکم بر ساختار سیاسی دولتها میباشد. همچنانکه بازشناسی مؤلفههای حاکم بر سیاستگذاری حکومتها در روابط بینالملل، اهمیت این مسئله را دوچندان میسازد. از این رهیافت، پژوهش حاضر با تمرکز بر رفتار سیاسی رژیم صهیونیستی، واقعیتهای حاکم بر ساختار سیاسی دولت اسرائیل را بررسی و تحلیل کرده است. با این توجه، سؤال اصلی مقاله حاضر، تبیین پیشرانهای حاکم بر ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی است که با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق حاضر، گویای آن است که اسرائیل با در نظرداشت اهدافی چون: حفظ قدرت و هژمونی در منطقه، امنیت رژیم صهیونیستی و همچنین رفاه اجتماعی جامعه اسرائیل، پیشرانهایی را مدنظر قرار داده است. این پیشرانها عبارتاند از: بهکارگیری صهیونیسممحوری، بهرهبرداری ابزاری از دین، کارکردگرایی اسرائیل، خشونتگرایی در منطقه و اتحاد با دولتها در روابط بینالملل، که درواقع با این پیشرانها، بسترها و زمینههای لازم برای تحصیل اهداف و آرمانهایشان را فراهم میآوردند.