1- دانشگاه شهید بهشتی 2- دانشگاه شهید بهشتی ، sina.kalhor@gmail.com
چکیده: (4583 مشاهده)
مسئله اساسی مقاله حاضر آن است که چه مکانیسمی به گفتمانهای رقیب جمهوری اسلامی، توان به حاشیه راندن گفتمان فرهنگی نظام را داده است؟ مدعای اصلی این تحقیق بر اساس مدل لاکلا و موف آن است که سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به دلیل ناتوانی در حاشیهرانی و برجستهسازی گفتمان فرهنگی در مواردی دچار بیقراری شده است. علت این بیقراری از دست رفتن توان ایجاد تمایز و در دسترس نبودن گفتمان است. در این جا با روش تحلیل گفتمان نشان داده شده است که گفتمان سیاست فرهنگی در استفاده از دو ابزار برجستهسازی و حاشیهرانی برای ایجاد هژمونی به شدت ناکارآمد بوده و گفتمان صرفاً در سطح کلان به صورت کلی و ابلاغی حاضر بوده و در برنامههای عملیاتی بازوهای فرهنگی نظام نه تنها حاشیهرانی و برجستهسازی مناسبی برای آن انجام نشده، بلکه در مواردی گفتمان فرهنگی با ارزشهای منفی همنشین شده و در واقع، دستگاه فرهنگی بر ضد گفتمان فرهنگی رسمی عمل کرده است.