1- دانشیار گروه حقوق و فقه اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (نویسنده مسئول). ، hoarasteh@gmail.com 2- دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم.
چکیده: (2342 مشاهده)
در این پژوهش دو نظریه دولت مطلقه هابز و دولت برآمده از نظریه ولایت مطلقه فقیه در چارچوب بررسی و فهم نظریات سیاسی توماس اسپریگنز مطابقت و با تکیه بر حقوق متقابل دولت و شهروندان بررسی شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که جدای از قرابت لفظی میان دو اصطلاح دولت مطلقه و ولایت مطلقه و وجود برخی از مشابهتها در ضرورت وجودی و کارکردهای دولت، تفاوتهای جدی هم در مبانی و معانی و هم در ویژگیها و کارکردهای دولت، میان نظریههای یاد شده وجود دارد. دولت مورد نظر هابز به اصولی همچون حاکمیت مردمی، حاکمیت قانون، نظارتپذیری و مشارکت شهروندان در حاکمیت، چندان پایبند نیست درحالیکه تأمل در نظریه ولایت مطلقه، عدم مغایرت این نظریه با اصول پیشگفته را نشان میدهد. این پژوهش به شیوه تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.