چالشهای بین ایران و آمریکا ابعاد گوناگونی دارد که عمدتاً از منظر سیاسی تحلیلمیشود اما در نگرش غالب متفکرین و استراتژیستهای غربی این چالشها ریشهعمیقتری دارد. در این مقاله تلاش میشود با بهرهگیری از روشی توصیفیـتحلیلی و با تأکید بر افکار سه نظریهپرداز موثر آمریکایی (کیسینجر، هانتینگتون و فوکویاما) به این پرسش پاسخ داده شود که چرا امریکاییها نگاهشان به چالش با جمهوری اسلامی صرفاً سیاسی نیست و ریشه عمیقتری برای این چالش قائل هستند؟ یافتههای پژوهش مؤید این مسئله است که براساس اندیشههای کیسینجر، هانتینگتون و فوکویاما، چالشهای ایران و آمریکا ابعادی فراتر از یک چالش سیاسی دارد و اصل این تضاد بر سر «حفظ» یا «تغییر» نظم جهانی و تمدنسازی است، بدین سبب ایران یا آمریکا بدون تغییر در اصول یا مبانی رفتاری خود نمیتوانند با یکدیگر تعامل عادی داشته باشند.