با توجه به تفاوت مفهوم پیشرفت متناسب با مبانی معرفتی و فلسفی، نگرشهای فکری گوناگونی در ایران نسبت به صورتبندی این مسئله مبادرت ورزیدهاند. بر این اساس مقاله حاضر با استناد به نگرشهای فوکو، هگل و درنهایت نگرشهای بومی به بررسی صورتبندی مفهوم پیشرفت در رویکردهای هگلی و پستمدرن و اسلامی ـ ایرانی پرداخته و در تلاش برای پاسخ به این سؤال است که چه ارتباطی میان رویکردهای هگلی و پستمدرن با الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت وجود دارد؟ نگرشهای هگلی در ایران، نگاهی خطی به پیشرفت داشته و تنها الگوی ثابت در این امر را اخذ تجربه غرب میداند، در حالی که نگرشهای پستمدرن، دیدگاهی غیرخطی (گسست تاریخ) به پیشرفت داشته و الگوی معیار در امر پیشرفت را الگوهای غیر خطی میداند. نگارندگان بر این باورند که الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، علیرغم تلاش برخی برای ارتباطش با رویکرد پستمدرن، ارتباط چندانی با این رویکرد به مفهوم پیشرفت نداشته و رویکردی مبتنی بر هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی متفاوت را ارئه میدهد.