1- دانشگاه تهران ، mjjavad@ut.ac.ir 2- دانشگاه تهران
چکیده: (3481 مشاهده)
در نگاهی کلی میتوان در سه سطح به موضوع نسبت احزاب و ثبات در رویکردها و ایستارهای موجود سیاسی در داخل پرداخت: رویکرد اسناد بالادستی و قوانین ـرویکرد فعالان عرصه سیاسی ـ رویکردهای علمی. از منظری فرضی، نتیجه تأمل درباره چنین نسبتی به شکلگیری نگرشهای متفاوت انجامیده است. در ارتباط با یافتههای تحقیق، مقاله حاضر با احصاء رویکردها در سه سطح و با مرور در ادبیات، ضمن صورتبندی چارچوب مفهومی از منظر تحلیلی نشان میدهد ارتباط معناداری در نسبت احزاب و بیثباتی سیاسی وجود دارد و همچنین بین ادبیات و شاخصهای ثبات و بیثباتی سیاسی دیوید ساندرز، تا چه میزان ارتباط تئوریک وجود دارد. بر این اساس، به دو فرض رویکردی پرداخته میشود که احزاب سیاسی دارای صلاحیت و شرایط ضروری موجد امنیت و ثباتاند و در مقابل فرضیهای که احزاب و نهادهای مدنی را بهواسطه ناهنجاری ناشی از کنش سیاسی خاص مخل امنیت و ثبات میداند.