سیاستمداران ایالات متحده آمریکا، جهانِ پس از جنگ سرد را عرصهای مناسب برای تحقق طرح ثبات هژمونیک، با محوریت آمریکا یافتهاند. این مسئله زمینههای ایجاد مداخلهگرایی فزاینده آمریکا در نقاط مختلف جهان را فراهم میسازد. در این مقاله تلاش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که راهبرد امنیتی و هژمونطلب در سیاست خارجی آمریکا، سبب اتخاذ چه نوع دیپلماسی در مورد مسئله هستهای ایران شده است؟ پاسخ موقت به این سؤال آن است که هستهای شدن ج.ا.ایران به معنای تحول در توازن قوا در منطقه استراتژیک خاورمیانه محسوب میشود که نتیجه آن، محدودیت آزادی عمل ایالات متحده است. بر این اساس، آمریکا بر مبنای آیندهنگری استراتژیک و محدودسازی گام به گام، به اتخاذ دیپلماسی تنش علیه ج.ا.ایران اقدام نموده است. چنین فرآیندی زمینههای عدم موفقیت استراتژی تنشزدایی از جانب ایران را فراهم میسازد.